معنی او تو - جستجوی لغت در جدول جو
او تو
آب و تاب دادن در صحبت
ادامه...
آب و تاب دادن در صحبت
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر دو تو
دو تو
دو لا خمیده منحنی
ادامه...
دو لا خمیده منحنی
فرهنگ لغت هوشیار
او گو
حیف و میل، آماده کردن خزانه شالی، آماده ساختن زمین شالیزار
ادامه...
حیف و میل، آماده کردن خزانه شالی، آماده ساختن زمین شالیزار
فرهنگ گویش مازندرانی
او سو
آبس
ادامه...
آبس
فرهنگ گویش مازندرانی
او رو
آبی که به سمت خزانه ی آسیاب هدایت شود، پاروی قایق
ادامه...
آبی که به سمت خزانه ی آسیاب هدایت شود، پاروی قایق
فرهنگ گویش مازندرانی
او دو
آبدغ
ادامه...
آبدغ
فرهنگ گویش مازندرانی
او جو
غذا را با آب فراوان خوردن
ادامه...
غذا را با آب فراوان خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
او تر
اوتل
ادامه...
اوتل
فرهنگ گویش مازندرانی
او تپ
یک قطره آب
ادامه...
یک قطره آب
فرهنگ گویش مازندرانی
او تب
پهلو، پهلوی انسان و حیوان
ادامه...
پهلو، پهلوی انسان و حیوان
فرهنگ گویش مازندرانی